نویسنده
دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال چیست؟ پلتفرمهای دیجیتال مارکتینگ
به عبارت سادهتر، دیجتال مارکتینگ (digital marketing) به هرگونه نوآوری در بازاریابی با استفاده از دستگاههایی که به اینترنت متصلن، گفته میشه. نوآوریهای دیجتال مارکتینگ در دنیای امروزی شامل تبلیغ برند از طریق موتورهای جستجو، رسانه های اجتماعی، برنامههای نرم افزاری، استفاده از ایمیل و وبسایتها میشه.
امروزه دیجیتال مارکتینگ، غالباً روی تبدیل مخاطب به مشتری با استفاده از محتواهای هدفمند واقع در کانال های قیف بازاریابی، تمرکز داره. در حالت ایدهآل تیمهای بازاریابی میتونن برای رسیدن به هدف نهاییشون، نقش هریک از این پیامها یا کانالها رو ایفا کنن.
پلتفرم تجاری دیجیتال
گارتنر (Gartner) عقیده داره که در بستر تجارت مدرن، پلتفرمها ابزارین که قابلیتهای چندگانه تجاری یا فناوری رو ارائه میدن. در این میان ابزاری برای رسیدگی به کارکردهای مختلفی وجود داره، مثل ابزاری که رسانههای اجتماعی رو به روزرسانی میکنه. پلتفرمها هم با انجام عملکردهای مختلف این نیازها رو رفع و پشتیبانی میکنن. پلتفرمهای نرمافزاری، معمولاً مجموعه گستردهتری از کارکردها رو توسطAPI ، ادغام کرده و مشارکت با بقیه برنامه ها یا استفاده از منابع دادهها رو امکانپذیر میکنه.
حالا بذار سوال اولیه رو دوباره بپرسیم. پلتفرم دیجیتال مارکتینگ چیه؟ راهحلیه که از عملکردهای مختلفی در حوزه بازاریابی از طریق اینترنت پشتیبانی میکنه. به گفته گارتنر، توجه به این نکته ضروریه که یک پلتفرم حقیقی، نمیتونه ادعا کنه که از همه مؤلفههای بازاریابی دیجیتال پشتیبانی میکنه - بلکه عملکردی رو در یک یا دو حوزه کلیدی پوشش میده. به عنوان مثال، یک پلتفرم ممکنه دارای ویژگی هایی باشه که به بهبود عمکرد رسانههای اجتماعی و گسترش عملیات طراحی گرافیکی کمک کنه اما این عملکرد شامل سئو، تجزیه و تحلیل داده ها، خرید رسانه، تجربه کاربر و غیره نمیشه.
چرا دیجیتال مارکتینگ دارای اهمیته؟
هزینههای دیجیتال مارکتینگ از هزینههای مربوط به بازاریابی سنتی برای اولین بار در سال ۲۰۱۹ پیشی گرفت. این امر به این دلیله که مصرفکنندگان بیشتر از قبل در فضاهای آنلاین حضور دارن. با پیشرفتهای فنی از قبیل هوش مصنوعی، بازاریابها میتونن در زمان کمتری به مصرفکنندگان رسیدگی کنن که این برخلاف روشهای سنتی بازاریابیه. در روشهای سنتی به برنامهریزی از پیش تعیین شده نیازه.
موارد زیر رو در نظر بگیر:
- امروزه در جهان ۴.۴ میلیارد نفر از اینترنت استفاده میکنن.
- تقریبا ۳۰ درصد از مصرفکنندگان ترجیح میدن با برندهای تجاری از طریق کانالهای اجتماعی آشنا بشن تا اینکه با حضور در یک فروشگاه این کار رو انجام بدن.
برای موندن در رقابت، سازمانها باید در بستر وب و رسانههای دیجیتال حضور داشته باشن. این گفته به این معنی نیست که فضای آفلاین نادیده گرفته شه. بهترین راه اینه که سازمان با حضور در دنیای آفلاین و آنلاین، پاسخگوی خواستههای مصرفکننده باشه.
انواع دیجتال مارکتینگ
روشهای زیادی برای ارتباط آنلاین با مصرفکنندگان وجود داره.
روشهای ارتباط با مخاطب و مشتری:
پلتفرم های رسانه های اجتماعی (social media)
مصرفکنندگان امروز خیلی وابسته به شبکههای اجتماعی مثلInstagram ، Facebook، Linkedin وTelegram هستن. به همین دلیل ضروریه که برندها در این رسانهها حساب فعال داشته باشن.
این آمارها رو در نظر بگیر:
- به طور متوسط هر کاربر حدود ۸ حساب رسانه اجتماعی داره.
- هر فرد به صورت روزانه ۲ ساعت و ۲۲ دقیقه در رسانههای اجتماعی وقت صرف میکنه.
- از میان ۵.۱۱ میلیارد نفری که گوشی هوشمند دارن، ۳.۲۶ میلیارد نفرشون به رسانههای اجتماعی دسترسی دارن.
- کاربران اینترنت حدود ۱/۷ زمان بیداریشون رو در پلتفرمهای اجتماعی میگذرونن.
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به بازاریابان اجازه میدن تا با روشهای بیشماری به مخاطبانشون دسترسی داشته باشن. اول تیمهای بازاریابی میتونن از این فضا برای تبلیغات پولی و حمایت مالی از محتوا استفاده کنن. هر پلتفرم مسیری داره که تیمهای بازاریابی بتونن در اون کمپین تبلیغات پولی و بخش کاربران رو ایجاد کنن، تا این تبلیغات به مخاطبین هدف عرضه بشن. هر پلتفرمی سازوکار متفاوتی داره ولی اکثر اونا قابلیتهایی دارن که به تیمهای بازاریابی امکان میدن تبلیغات رو بر اساس موقعیت مکانی، عنوان شغلی، علایق، سن و غیره به مخاطبین عرضه کنن.
استفاده از رسانههای اجتماعی راهی مناسب برای تبلیغ محصولات یا منابع به صورت ارگانیک برای دنبالکنندگانت و همچنین تعامل با مصرفکنندگانه. احتمالاً افرادی که برندت رو در رسانههای اجتماعی دنبال میکنن، در گذشته ازت خرید کردن. تعامل با این دسته از افراد در رسانههای اجتماعی و یا پاسخ دادن به سوالاتشون، یک راه مناسب برای اطمینان از مشارکت مداوم مخاطب با برندت و همچنین ایجاد تجارب مثبت و وفاداری مشتریه.
تیمهای بازاریابی میتونن از رسانههای اجتماعی برای ساخت برندشون استفاده کنن و نقطه عطفی برای محبوب شدنشون پیش مخاطبین به وجود بیارن که اونا رو برای دنبال کردن و اشتراکگذاری ترغیب کنن. به عنوان مثال، صدای مهیج و خندهدار وندی (Wendy) باعث شده که در توییتر محبوبیت خاصی داشته باشه، که بازخوردش در لایک، بازتوییت و پاسخهای مختلف در فضای آنلاین مشخص شده.
اینفلوئنسر مارکتینگ (influencer marketing)
یکی دیگه از راههای موثر برای کنترل فضای دیجیتال برای رسیدن به مخاطبان هدف، اینفلوئنسر مارکتینگه. با استفاده از افراد مشهور، سایتها یا افراد دیگهای که در حوزه کاریشون متخصص شناخته میشن، برندها میتونن خودشون رو به مخاطبین معرفی کنن. برند میتونه با استفاده از دنبالکنندگان اینفلوئنسرها به تأثیرگذاری محتوا و شناسوندن برندش برسه. خیلی از بازاریابان راه موفقیت رو در اینفلوئنسر مارکتینگ پیدا کردن. ۹۰٪ اونا اعلام کردن که این روش روی مخاطب خیلی تاثیرگذارتر از روشهای دیگس. علاوه بر این، گزارشات نشون میده که از هر ۲ خانم ۱ نفر موقع تصمیمگیری برای خرید، تحت تاثیر اینفلوئنسرهاست.
در اینجا نمونهای از اینفلوئنسر مارکتینگ وجود داره: شرکت GoPro (که به توسعه و تولید دوربینهای شخصی میپردازه) با اینفلوئنسری به نام لوکیLoki همکاری کرد که طرفدارانش شامل گروه زیادی از علاقهمندان به طبیعته. این شرکت محصولش رو با توصیهای از یک منبع همفکر و قابل اعتماد (اینفلوئنسر) در تیررس مخاطبان مورد نظر قرار داده.
ایمیل مارکتینگ (email marketing)
کمپینهای ایمیل مارکتینگ به سازمانها این امکان رو میدن تا با مشتریان و مخاطبانشون در ارتباط باشن و خبرنامه یا پیشنهادهای ویژه بر اساس خرید گذشتهشون و یا به قصد تعامل با برند، براشون ارسال کنن. اگه فردی با ایمیلت، پیشنهاداتی مثل تخفیف ۱۰٪ یا حمل و نقل رایگان محصول در صورت خرید دریافت کرده باشه، ممکنه تعامل خودش رو با برندت شما ادامه بده.
تقریبا ۶۰٪ از مصرفکنندگان میگن که استفاده از ایمیل در تصمیمگیریهای خرید موثر بوده. علاوه بر این، ایمیلهایی که در تعامل با مشتری فرستاده میشن نسبت به بقیه ایمیلها بیشتر مورد توجه قرار میگیرن.
بازاریابی محتوا (content marketing)
بازاریابی محتوا به تیمهای بازاریابی امکان پاسخگویی به سؤالات کاربران رو میده. تیمهای بازاریابی در طول سه مرحله سفر خرید مشتری، محتوای مناسب رو با فیلمها و مطالب مورد نیاز دیگه ایجاد میکنن تا به سؤالات پاسخ بدن یا زمینه رو برای سفر خرید مشتری فراهم کنن.
مرحله آگاهی (Awareness Stage) : خریدار متوجه میشه که به اون محصول نیاز داره.
مرحله توجه (Consideration Stage) : خریدار برای برآوردن این نیاز، مسیر عملی رو در نظر میگیره.
مرحله تصمیمگیری (Decision Stage) : خریدار برای پاسخگویی به نیازش، در مورد محصول یا خدمات تصمیم به خرید میگیره.
به عنوان مثال، یک مشتری ممکنه متوجه شه که به کفشهای ورزشی جدیدی برای باشگاه نیاز داره. تیم بازاریابی شرکت تولیدی پوشاک ورزشی ممکنه ویژگی که شخص از یک کفش ورزشی نیاز داره رو نشون بده و دقیقاً بر روی ویژگی که مشتری به دنبالش بوده یعنی استحکام و دوام کفش تمرکز کنه. با نگاه کردن به این محتوا، خریدار تصمیم میگیره این کفش رو داشته باشه. قسمت دیگهای از محتوا ممکنه به نشون دادن محبوبترین مدلهای کفشهای ورزشی و قیمتهای مختلف اون اختصاص داشته باشه. با مطالعه محتوا و راهنماییهای مناسب، مخاطب تصمیم به خرید میگیره. بازاریابی محتوا اغلب ارزونتر از اشکال دیگه بازاریابیه، در حالی که بازدهیش 3 برابر بیشتره.
سئو SEO
بهینهسازی موتور جستجو ( SEO) با بازاریابی محتوا ارتباط تنگاتنگی داره. وقتی که مشتری مثل نمونه بالا تحقیقی انجام میده که کفش ورزشی رو به چه منظوری خریداری کنه، احتمالاً روی یکی از سه نتیجه اول ظاهر شده در گوگل کلیک خواهد کرد. با این حساب، تیم بازاریابی کفش ورزشی میخوان اطمینان پیدا کنن که مقاله اونا در نتایج برتر صفحه اول جستجو در گوگل ظاهر میشه. این کار با بهینهسازی مطالب برای بهبود تجربه کاربری مخاطب و اطمینان از عناصر فنی در بازاریابی انجام میشه تا خزندگان موتور جستجو (crawlers) بتونن به راحتی محتوا رو پیدا و بررسی کنن.
PPC
پرداخت به ازای هر کلیک PPC نوعی تبلیغات پولیه که به تیمهای بازاریابی این امکان رو میده ترافیک رو به وبسایت خودت هدایت کنن. بازاریابان تبلیغاتشون رو در وبسایتها یا موتورهای جستجو مثلGoogle یا Bing قرار میدن و با هر بار کلیک مخاطب روی اون، هزینهای به سایت پرداخت میکنن. این تبلیغات اغلب در بالای صفحه نتایج جستجو ظاهر میشن. تبلیغاتی که در موتورهای جستجو نمایان میشن، معمولاً قیمت پیشنهادی بر اساس کلمات کلیدی مشخصی تعیین میشه، در حالیکه تبلیغات بنر در وبسایتها معمولاً قیمت مشخصشدهای دارن.
مزایای استفاده از پلتفرمهای دیجیتال مارکتینگ
پلتفرمهای دیجیتال مارکتینگ چندین کارکرد رو با یک راهحل انجام میدن و به تیمهای بازاریابی این امکان رو میدن تا نگرش بهتر و یکپارچهتری از کمپینهاشون داشته باشن. موقع انتخاب یک پلتفرم دیجیتال مارکتینگ، مزایای استفاده از یک نرم افزار مناسب قدرتمند رو در نظر بگیر:
اختصاص دادن هزینه
- خیلی از بازاریابان برای تعیین اینکه کدوم کانالها در بازاریابی محصولاتشون بازدهی بهتری دارن، تلاش زیادی میکنن و بنابر این اساس اونا باید برای یک کانال خاص، هزینه بیشتری پرداخت کنن. این چالش با وجود طیف گستردهای از کانالهای دیجیتالی مورد نیاز بازاریابان، برای حضور در بازار تشدید میشه. با توجه به این نکته مهم، تیمهای بازاریابی باید از پلتفرمی استفاده کنن که از مدلسازی با ویژگیهای پیشرفتهای استفاده میکنه. این کار به بازاریابان کمک میکنه که از میزان هزینه و کسب موفقیت با حضور همزمان در چندین کانال دیجیتال و پیشنهادات عملی در مورد چگونگی بهینهسازی هزینهها آگاهی پیدا کنن.
- مدلهای انتسابی زیادی در این زمینه وجود داره و اگه تیمت از مدلهای منسوخ شده و قدیمی استفاده کنن (مثل انتساب کلیک آخر) ممکنه فرصتهای زیادی رو برای استفاده بیشتر از کانالهای دیجیتال از دست بدن. تیمهای بازاریابی با استفاده از ابزار دیجیتال مارکتینگ میتونن از تواناییهای به روز شده پلتفرمها استفاده کنن و با استفاده از اون به مواردی مثل رویکرد اندازهگیری بازاریابی یکپارچه دست پیدا کنن.
تبلیغات مناسب برای سفر مشتری
با استفاده از یک پلتفرم مناسب در دیجیتال مارکتینگ میتونی به این نکته پی ببری که چه نوع محتوایی در پلتفرم با مشتریان بیشتر در ارتباطه و بازاریابها میتونن به درک بهتری از عواملی که بیشترین سهم رو در سفر مشتری دارن، برسن. پلتفرمها همچنین میتونن به درک پروفایلهای کاربردیتر، که زمان مناسب تبلیغات و نوع وسیلهای که تبلیغات رو ارائه میدن، کمک کنن.
یکسانسازی نتایج کیفی و کمی
پلتفرم مناسب دیجیتال مارکتینگ بهت کمک میکنه تا موقع صرف هزینه برای برنامهریزی انتخاب نوع رسانه، پیگیری برند از طریق کانالها یا خرید رسانه انتخابهای بهتری داشته باشی. انتخاب مناسب پلتفرم به بازاریابها امکان مشاهده بازخورد مستقیم تاثیر کمپینها و همچنین داشتن کمپینهای موثر به طور مثال برای برندینگ رو داشته باشن. پلتفرمهای دیجیتال مارکتینگ در توسعه KPI ها که برای آزمایش این موارد استفاده میشن، رو کمک کرده و معیارهایی رو برای مقایسه ارزششون در طول زمان ارائه میدن.
موقع ارزیابی پلتفرم دیجیتال مارکتینگ چه مواردی رو باید مدنظر باشه؟
- دادههای پاک: استراتژی بازاریابی باید براساس دادههایی باشه که در زمان مناسب ساخته بشه. سازمانهایی که کیفیت دادهها رو جز اولویتشون قرار نمیدن و از استانداردهای دادهها پیروی نمیکنن، شرکای نرمافزاری خوبی نمیشن و اگه به این شرکای نامناسب متکی باشی تا سازمانت رو با اطلاعات غیراستانداردشون تقویت کنن، متحمل ارزیابی نادرستی میشی.
- روابط با اشخاص ثالث: موقع صرف هزینه رسانهای وتخصیص بودجه، هزینهای رو هم برای رابط ارائهدهنده نرم افزار به عنوان شخص ثالث در نظر بگیر. شخص ثالث ممكنه با بقیه ابزارها یا منابع اطلاعاتی ادغام بشه تا زمینهی دیگهای رو برای برنامههای رسانهایت فراهم كنه. اگه برای ایجاد یک برنامه رسانهای از یک پلتفرم دیجیتال مارکتینگ استفاده میکنی، میتونی از رابطه با شخص ثالث استفاده کنی تا نمای کاملتری از مشتری بهت ارائه بده. به عنوان مثال، اگه یک پلتفرم با شبکههای تلویزیونی یا نشریات دورهای ارتباط داشته باشه، سازمانت میتونه از این دادههای اشتراک استفاده کنه تا درک بهتری از اینکه چه کسی در معرض تبلیغات آفلاینت بوده، استفاده کنه.
- قابلیت مشاهده کلیه کمپینها: به طور کلی سازمانت میتونه کمپینهای آنلاین و آفلاین رو اجرا کنه، بنابراین پلتفرم بازاریابیت نباید محدود باشه. پلتفرم مناسب میتونه هم کمپینهای آنلاین و هم آفلاین رو در نظر بگیره تا بتونه دقیقترین دیدگاه و پیشنهادات سودآور رو برات به ارمغان بیاره.
- مدل انتساب بازاریابی: همه مدلهای انتساب بازاریابی به طور یکسان ایجاد نمیشن. اگه راهحلت از اندازهگیری یکپارچه بازاریابی استفاده نمیکنه، مدلهای اندازهگیری قدیمی میتونن پیشنهادات نادرستی رو بهت ارائه بدن. به عنوان مثال، اگه پلتفرم از الگوسازی ترکیبی رسانهای یا فقط انتساب تاچ پوینت استفاده میکنه، تو به طور مداوم به معیارهای قدیمی بسنده میکنی یا ممکنه باعث این بشه که اطلاعات کلیدی مربوط به سفر خریدار رو در نظر نگیری.
پلتفرمهای دیجیتال مارکتینگ منابع بزرگین که برندها سعی میکنن در خیلی از اونا حضور داشته باشن و اطمینان حاصل کنن که این حضور ارزش آتی براشون داره. قبل از انتخاب یک پلتفرم، اهداف و KPI هات رو تعیین کن تا بتونی پلتفرمی رو پیدا کنی که عملکرد صحیحی برای همسو کردن با نیازهای تجاریت داشته باشه.
نظرات شما: