نویسنده
چطوری با عمق محتوا Content Depth؛ دربارهی مباحث اصلی بنویسیم؟
نویسندههای محتوا و بازاریابها، نوشتن محتوای زیاد دربارهی موضوع خاصی رو خیلی سخت میدونن. اونا امتیازات زیادی رو در مورد عمق محتواشون از دست میدن، چون ترجیح میدن روی مطالب ضعیفتری در مورد موضوعات مختلف تمرکز کنن.
- ارزیابی کن که محتوات چقدر عمیقه؟
- دوباره محتوا رو تو ذهنت به شکل عمیقی بازنویسی کن.
- عمق محتوا و گستردگی محتوا، با هم نقاط مشترکی دارن!
- عمق محتوا = کیفیت + فرکانس
عمق محتوا؛ امتیاز یا رتبهبندی دلخواه از مقدار پوشش موضوعی خاص، در یک قسمت از محتواست.
گستردگی محتوا؛ درجه بندی دلخواهی از چند موضوع مرتبطیه، که محتوای تو رو پوشش میده.
این دو موضوع باید از اول کارِت، مد نظر داشته باشی. فقط با عمق و گستردگی محتوا در استراتژی محتوای خودت، میتونی به رتبهبندی بالایی در بهینهسازی موتور جستجو برسی. خیلی از نویسندههای محتوا، به جای اینکه درباره موضوعی خاص محتوای زیادی ایجاد کنن؛ ترجیح میدن دربارهی موضوعات مختلفی محتوا زیادی بنویسن. این کار باعث میشه که محتوای اونا ضعیف و نامناسب بشه.
عمق محتوا باید اولویت اصلی استراتژی بازاریابی محتوا باشه و به طور واضحی در "خلاصه مطالب" گفته بشه. قبل از اینکه کارت رو شروع کنی؛ سعی کن رو موضوعات اصلی تسلط پیدا کنی و دربارهی موضوعات مرتبط مطلب بنویس. در غیر این صورت کارِت حرفهای نیست چون بر اساس تعریف، محتوا نویس حرفهای باید "دانشگسترده یا تخصصی دربارهی یک موضوع داشته باشه."
عمق محتوا و گستردگی محتوا رو با یکدیگه اشتباه نگیر: تعداد کلمات کلیدی (keyword) پست وبلاگ شما هیچ ارتباطی با عمق محتوا نداره.
محتوات چقدر عمیقه؟
اولین کارِت، باید درست کردن لیست کوچیکی از موضوعات اصلیت باشه. میخوای تو کدوم قسمت متخصص باشی؟ بعد؛ هر قسمت از محتوات رو مرور کن تا متوجه بشی که هر پست وبلاگت چقدر موضوعهایی رو که میخوای پوشش میده. در نظر داشته باش این موضوع، با اینکه چند بار کلمات کلیدی خاص در مقاله بیاد یا اینکه مقاله چقدر مناسب و ساختار یافته باشه، ارتباطی نداره.
خودت رو به جای خوانندهای معمولی بذار که دنبال اطلاعاته. مقالهی خودت رو بخون و از خودت بپرس محتوایی که نوشتی چقدر عمیقه؟ احتمالاً بهانهای که میاری اینه: این برای تازهکارها نوشته شده، پس نباید خیلی عمیق باشه. البته، درست میگی! نمیتونی هر پستی رو یک محتوای عمیق در نظر بگیری، وگرنه فقط با نوشتن مقالهای ۱۰ هزار کلمهای این کار رو یکبار واسه همیشه میکردی. اما محتوایی که تو برای تازهکارها نوشتی، چطور میتونه محتوای تخصصیت رو نشون بده؟
میشه گفت هر مقاله تخصصی، باید به یک سطح عالی از عمق محتوا برسه و بعد برای به دست آوردن دانش و عمق بیشتر میتونی "مطالعه بیشتر" (مثلاً لینکها) رو ارائه بدی. خیلی از حسابرسهای محتوا برای نوشتن مقالهای پیشرفتهتر، در مرحله اول پست وبلاگ مبتدی رو مینویسن. بعد منتظر میشن تا ببینن عملکرد مقاله چجوریه. این کار اشتباهه.
ایجاد ارزش رو در همه موردها در نظر بگیر تا موتورهای جستجو بتونن به موضوعهای اصلیت، اعتبار زیادی بدن. بله، این یک ریسکه و تو ممکنه ده مقاله در مورد موضوع خاصی بنویسی، اما در بالای (SERP) قرار نگیری. اما باید این نکته رو در نظر بگیری که داشتن محتوایی عمیق، اولین قدم برای داشتن SEO مناسبه.
یادت باشه که داشتن محتوای بسیار زیاد، کارِت رو راه نمیندازه. بعضیها توصیه میکنن برای اینکه بتونی محتوای متمایزی داشته باشی، باید ۱۰ برابر بنویسی. اگه اینکار رو بکنی یا اینکه تو محتوات، اطلاعات زیادی وارد کنی؛ به مشکل میخوری. این نوع مقالهها غیرقابل خوندن میشن و مخاطبت رو از به دستآوردن اطلاعات، محروم میکنی. بهترین گزینه، ایجاد صفحات ستونی با تمرکز به موضوعهای اصلی و چند مقالهست که به طور عمیقی با هر بخش خاصی مرتبطه. محتوای عمیق توسط یک استراتژی پیوند داخلی هوشمند طراحی شده که موتورهای جستجو، دوست دارن از این رویه واسه جستجو استفاده کنن. پس از نوشتن مقالههای ۶۰۰ کلمهای خودداری کن!
دوباره محتوا رو تو ذهنت به شکل عمیقی بازنویسی کن
وقتی متوجه شدی کدوم مقاله دانش عمیق و اطلاعاتی زیادی نداره، وقتشه که در مورد اونا تجدید نظر کنی. برای هر مقاله، یک لیست از اطلاعات یا دادههای ضروری آماده کن که مقالهات اونارو نداره. بعد تصمیم بگیر که در چه قسمتی باید از اونا استفاده کنی و تصمیم بگیری که مقاله بازنویسی کامل بشه یا نه. به عنوان یک قاعدهی کلی، اگه نیاز داشته باشی یک سوم از مقالهات رو تغییر بدی، شاید لازم باشه همش رو کاملاً بازنویسی کنی.
البته این کار به این معنی نیست که همه کارهای قبلیت رو در نظر نگیری، تو باید شروعی دوباره داشته باشی. اگه سعی کنی محتوای عمیقی رو تو یک پست موجود وارد کنی، ایجاد محدودیت میکنه. در واقع بهتره که از اول از محتوای ضعیف استفاده نکنی.
همونطور که گفتیم، مطمئن باش که خودت رو مجبور به نوشتن مقالهای طولانی برای رسیدن به تعداد کلمات زیادی نمیکنی. اگه میخوای این کار رو بکنی باید به طور طبیعی انجامش بدی. مقالههایی که ماهها یا سالها قبل نوشته شدن، ممکنه نیاز به بازنگری داشته باشن: اصلاح کردن موردهای اضافی و حذف قسمتهایی که ارزش زیادی ندارن. اینارو با محتوای جدیدتر و عمیق خودت جایگزین کن.
همه محتوا نویسها میدونن وقتی که از گوگل داک، ورد پرس یا ویرایشگر متن استفاده میکنن، مجبورن از فرکانس کلمات کلیدی خودشون استفاده کنن. درسته که کلمات کلیدی در سئو مدرن با ارزشن اما نباید برای رسیدن به تعداد مشخصی keywords؛ وسواس به خرج بدی. هیچ خوانندهای از طرفGoogle اینجا نیست که بخواد دفعههای نمایش کلمات کلیدی تو رو حساب کنه! الگوریتمهای موتور جستجو تو رو، به این علت مجازات میکنن که به جای اینکه برای مخاطب محتوا بنویسی؛ برای رباتهای گوگل محتوا مینویسی!
با زیاد شدن استفاده از جستجوی صوتی، کاربران دوست دارن از سوالهای کاملی در جستجوی کوئری خودشون استفاده کنن .جستجو در گذشته اینطوری بود: "بهترین برندهای معروف آب معدنی". اما امروز اینطوری شده: "بهترین برند آب معدنی در شهر تگزاس چیه؟"
نکته مهم اینه که کلمات کلیدی جذابیت خودشون رو از دست میدن و این امکان به وجود اومده که درک زبانی طبیعیتر، برای محتوای متنی و معنای پست وبلاگ ایجاد بشه.
بله، عمق و گستردگی محتوا با هم نقاط مشترکی دارن!
"گفتن یک موضوع، میتونه فعالیت شرکت رو معرفی کنه." یعنی یک موضوع و همه اصطلاحاتی که در اون گنجونده شده، حتماً با موضوعات مرتبط بیشتری در ارتباطه. که به نوبه خودش خوشههای موضوعی (topic cluster) رو تشکیل میدن.
مثلاً معلومه که دو موضوع متفاوت تبلیغات دیجیتالی و بازاریابی محتوا، کلمات و اصطلاحات مشترکی دارن. وبسایتی که یکی از این دو موضوع رو انتخاب میکنه، در بعضی از پستهای وبلاگ از کلماتی استفاده میکنه که مقاله را به هر دو موضوع مرتبط میکنه.
یک کلمه کلیدی، عبارت و یا یک اصطلاح، هرگز محدود به یک مفهوم خاص نمیشن. اینجوریه که الگوریتمها با درک زبان طبیعی میتونن نحوه ارتباط دو موضوع رو متوجه بشن.
هر موضوعی یکسری کلمات خاص، لیستی از کلمات و عباراتی داره که معمولاً در متن از اونا استفاده میشه و بعضی از این اصطلاحات ممکنه، به طور مشترکی در موضوعات دیگهای هم وجود داشته باشن.
بنابراین، عمق و گستردگی محتوا مخالف همدیگه نیستن. بازاریابهای محتوا باید از هر دو استراتژی استفاده کنن تا بتونن به هدف نهایی در انتخاب موضوعات مورد نظرشون برسن.
عمق محتوا = کیفیت + فرکانس
تا همین اواخر، به طور کلی پستهای طولانی وبلاگ، که مقالات همیشه سبز بودن، باعث میشدن جریان ثابتی از ترافیک ارگانیک، برای وبسایت به دست بیاد. این استراتژی به عنوان آهنربایی برای تولید lead بود که کاربرد خوبی هم داشت: یک نویسندهای برای محتوا استخدام کن، کلمات کلیدی مناسب رو تو اون جا بده، به ۵۰۰۰ کلمه برسه و محتوا رو منتشر کن! بعد صبر کن تا نتیجه رو ببینی.
امروز محتوای عمیق، برای نتیجه دادن، به تلاش زیادی نیاز داره. فقط نوشتن یک مقالهی طولانی، تو رو به رتبه اول گوگل نمیرسونه.
در عوض، برنامه بازاریابی محتوای تو باید اینجوری باشه:
موتورهای جستجو این نکته رو بررسی میکنن که تو چند بار در مورد موضوعی خاص، مقالهای رو منتشر میکنی و آخرین بار، کی مطلبی دربارهاش نوشته شده. هیچ مخاطبی وبلاگی رو دوست نداره که مطالبش به روز نیست. این کار باعث میشه که خواننده به سایتت اعتماد نکنه. اونا فکر میکنن که نویسنده خوبی نداره و اون سایت ترافیکی هم نداره. برای داشتن محتوایی عمیق، باید تلاش زیادی بکنی و همیشه به دنبال راههایی، برای نوشتن درباره موضوعی خاص باشی. مطمئناً انجام دادن اینکار از اول آسون نیست. اما پنج سال بعد چطور؟ تو همیشه نیاز داری درباره همون موضوعاتی که سالها قبل مطلب نوشتی، محتوا منتشر کنی.
جمع بندی
تو همیشه باید نوشتن محتوای عمیق رو مد نظرت داشته باشی و اون رو ارزیابی کنی. نوشتن محتوایی اختصاصی بهت کمک میکنه، پس تلاشت رو بکن تا اون رو برای مخاطبت بنویسی. ابزارها و پلتفرمهایی وجود دارن تا بتونی ایدههای مقاله جدیدت رو سریع پیدا کنی. میتونی از آژانسها و شرکتهایی که تو اینکار حرفهای هستن کمک بگیری. امیدواریم خوندن این مقاله به بهتر شدن کسب و کارت کمک کنه.
نظرات شما: